"داس" جزئی از وجودش شده بود. بدنش را نمی خراشید و به دستش زخم نمی زد.
اینجا روستایِ من استاینجا؛ مردمانی دارد همه عشق،مردمانی دارد همه شور،مردمانی داردپیِ یک لقمه یِ نان ....
نکند دام نهد؟. خام شوی، رام شوی؟ .نپَری جلد شوی، .بی پر و بی بال شوی؟.. "مولانا"