بلوچ الف

بلوچستان سرزمین مهر دیار یکرنگی و پر رنگی

کسر کند


باغات سرسبز قصر قند

  ۲۷ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۳۳ ۳ دیدگاه   ۱
علیــ ـرضا

خواب یک دختر ترشیده


دختر ترشیده ای تا صبح خفت
صبح خوابش را به مادر بازگفت:
"خواب دیدم خانه نورانی شده
کوچه سرتاسر چراغانی شده
شربت و شیرینی و گل داشتیم
زیر ابروهای خود برداشتیم!
سفره عقد و نبات و خنچه بود
صورتم خوشگل تر از یک غنچه بود
در لباسی توری و گلدار و ناز
آستین، ُپرچین و گردن، باز..".

باز
مادرش زد بر سر او، تند گفت:
" ول کن این الفاظ نامربوط و مفت!
وصف اندام و سر و وضعت نگو
نیست این جا جای هر راز مگو!
جای طنز و شوخی است این جا عزیز!
آبروی شعر طنزش را نریز!
الغرض! آخر چه شد؟ این را بگو
ول کن این وصف تمام و مو به مو(!
دخترک وا رفت اما جا نزد
گفت: " آره! می گفتم.)..خب قافیه نیومد چی کار کنم؟!(
در کنارم یک جوان قد بلند!
خوش قیافه، زلف ها مثل کمند!
البته از من که خوشگل تر نبود!
با کت و شلوار طوسی کبود
دست در دستان هم توی اتاق
از شرار عشق هر دو داغ داغ"(!)
مادرش یک بار دیگر اخم کرد
دخترک فهمید و رویش گشت زرد(
" الغرض من یافتم یک شوهری
جفت خوبی، هم نفس، یک همسری"
گفت مادر: "دختر زیبای من!
ای سی و شش سال تو همپای من!
آن چه دیدی خواب خوش بود و پرید
کاش می شد شوهر از دکان خرید!

دختر ترشیده اما هست، هست
مثل تو صدهاهزاران دختر است
چشمشان از صبح تا شب بر در است
آه! اما نیست یک اسب سفید
ْ شاهزاده؟ کو؟ کجا؟ اصلا که دید؟!
صبر کن شاید بیاید، غم مخور!
لااقل هر ساعت و هر دم مخور

ٍ

طنز فقط خخخخ
  ۲۶ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۲۱ ۱۵ دیدگاه   ۱
علیــ ـرضا

بوییدن یک سیب

 خطایت هر چه بود آدم...
 
به جرم سیب دزدیدن تو را از خویش پر دادند..!!
 
ولی آدم نکن باور؛...
 
تو را با چیدن یک سیب پر دادند؟!
 
خطایت عشق حوا بود...
 
گمانم عاشقش بودی!
 
به چشمت عشق را دیدی...
 
برای خاطر حوا تو آن شب سیب میچیدی؟!
 
چه رازی پشت این سیب است؟!
 
که ما را در به در کردی،
 
از آن ماوای روحانی
 
به این دنیای ظلمانی...
 
من از ابهام میترسم،
 
من از تکرار این فرجام میترسم...
 
چنان گنگ است این قصه،
 
چنان تاریک و پنهان است
 
که از ترس سقوطی تلخ...
 
من از بوییدن یک سیب بدهنگام میترسم!!



  ۲۵ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۱۱ ۶ دیدگاه   ۱
علیــ ـرضا

امید

در دفتر زندگی
مشکلاتت را با مداد بنویس
و نعمت‌هایت را با خودکار

و امید داشته باش که
روزی تمام مشکلاتت را پاک خواهد کرد
خدایی که از احوال تمام بندگانش باخبر است


🌸🎀🎀🎀🌸


ساحل چابهار

  ۲۴ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۰۷ ۶ دیدگاه   ۰
علیــ ـرضا

پسرک انبه فروش

منتظر این نباش...

 زندگی به تو معنا بدهد
بلند شو و زندگی را
معنا کن…

ازقویترین بهانه ها قوی تر باش

برای اینکه تکیه گاه کسی باشی..
برای اینکه با قدرت از جایت بلند شوی..
برای اینکه به هدفت برسی...
برای اینکه دست کسی را بگیری...

فردای تو نهفته در امروز تو است..

پس امروز را خوب بساز تا
فردایی ...

عالی داشته باشی...

چابهار - پسرک انبه فروش

  ۲۳ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۰۱ ۹ دیدگاه   ۲
علیــ ـرضا