نیازی به نقشه نیست مادر، فدای دست های حریریت که پینه بست، و چشم های زیبایت که کم سو شد...
ریشه بلوچ
درباره ریشه بلوچها اجماع نظر وجود ندارد. عمده بحث در این زمینه بر محور دو نظریه است، یکی ریشه ایرانی (آریایی) و دیگری ریشه عربی.
نظریه دوم معتقد است که ریشه بلوچها از اعراب و اعقاب حمزه، عموی پیامبر اسلام (ص) است. ولی نظریه اول برای قوم بلوچ ریشه ایرانی قائل است و نظریه دوم را فاقد مستندات تاریخی میداند.
در مورد نژاد بلوچ آنچه مورد توافق اکثر نویسندگان و جامعه شناسان است، نژاد آریایی مردم بلوچ است. به سبب موقعیت جغرافیایی منطقه، قوم بلوچ نژاد خود را به خوبی حفظ کرده است. کمسیون ملی یونسکو درباره نژاد بلوچ میگوید «بدون شک قوم بلوچ از همین اقوام آریایی جدا شده و پس از گذشتن از مناطق شمالی به جنوب آمده اند و قرابت زبان بلوچی با زبان باستانی موید این تصور است.»
عطاء الله مینگل از رهبران سیاسی بلوچستان پاکستان میگوید «ما همانند کردها آریایی هستیم. ما سامی نیستیم. اگر از زبان بلوچی چنانکه آنها (اعراب) میخواهند دست بکشیم، چگونه میتوانیم خود را بلوچ بنامیم؟ ما نمیتوانیم زبان و هویت خود را رها کنیم».
تاریخ و جغرافیای بلوچستان
سرزمین بلوچستان با مساحتی حدود 175000 کیلومتر مربع در جنوب شرقی ایران واقع و بین دو عرض جغرافیایی 25 الی 32 درجه عرض شمالی و 58 الی 70 درجه طول شرقی از نصفالنهار گرینویج گسترده شده است. از شمال به سیستان و افغانستان، از شرق به پاکستان، از جنوب به دریای عمان و از غرب به کرمان محدود است. برای بیان ملموستر وسعت بلوچستان، قابل ذکر است که فاصله شهر زاهدان در شمال آن تا چابهار در جنوب 705 کیلومتر و عرض آن از کوهک تا افقهای شرقی جازموریان 590 کیلومتر است. بلوچستان شامل شهرستانهای زاهدان، خاش، سراوان، ایرانشهر، سرباز، نیکشهر و چابهار است.
علیرغم وجود تفاوتهایی در جغرافیای طبیعی، بلوچستان بطور کلی سرزمینی خشک و لمیزرع و گرم است که درجه حرارت متوسط آن به چهل درجه سانتیگراد میرسد. میزان بارش در آن کم است و تنها منابع آن قناتها و کاریزهایی هستند که از آب زیرزمینی تغذیه میشوند. در نتیجه این شرایط طبیعی، میزان پراکندگی جمعیت در آن بالاست و مناطق مسکونی در فاصلههای طولانی از یکدیگر قرار دارند. به لحاظ هوای گرمسیری بیشتر درختان این پهنه خرما و مرکباتاند. چون آب و هوای این منطقه شباهتی بسیار نزدیک به آب و هوای هندوستان دارد، درختانی چون انبه، نارگیل، موز، انجیر و تمبر هندی، خربزه درختی و ... در بلوچستان پرورش مییابند و نیز به سبب استعداد طبیعی خاص این منطقه، به آن «هندوستان کوچک» میگویند.
سابقه تاریخی این سرزمین بسیار زیاد است و قدمت آن را بین هشت تا ده هزار سال میدانند. بر پایه کتیبه ها و کتابهای قدیمی، بلوچ و بلوچستان پیش از اسلام وجود داشته است، به گونهای که در کتاب دینی یهودیان، تورات از بلوس پسر کوس نام برده شده است. محققان نیز بلوچ را فارسی شده کلمه بلوس میدانند. در کتیبه های میخی داریوش بزرگ در بیستون و تخت جمشید، سرزمینی که امروزه بلوچستان نام دارد به اسم «ماکا» یا «مکه» یاد شده است. به این سرزمین در زمان سامانیان «کومون» میگفتند. هرودت نیز آن را «مکیا» یا «میکیان» خوانده است. مورخ اسکندر مقدونی بلوچستان را «ردرزیا» ثبت کرده است. اما قرنها سرزمینی کنونی بلوچستان «مکران» نامیده میشده و جهانگردان عرب نیز از آن بنام «مکران» یاد کردهاند.
عدهای سرزمین بلوچستان را از نقاطی میدانند که بر سر راه مهاجرت آفریقاییان به آسیای جنوب شرقی بوده است. شاید به همین دلیل است که آثاری از نژاد سیاه پوست در منطقه دیده میشود. البته گروهی معتقدند وجود مردم سیاه در منطقه جنوبی بلوچستان به این دلیل است که زمانی در آنجا جمعیت بومی زندگی میکردند که با سیاهان آفریقا و هند شرقی پیوند داشتند. اما اغلب مورخان متفق القولاند که اقوام دراویدی قبل از آمدن آریاییها در بلوچستان ساکن بودند. در «ریگ ودا» کتاب مقدس هندوها، از هجوم طوایف آریایی به دراویدیها روایت شده است.
پیشینیان قوم بلوچ، چنانکه موقعیت ژئوپولیتیک مکران مشخص میسازد، بیانگر شناخت و بینش سیاسی بلوچهاست که منطقهای را انتخاب کرده اند که از شرق به هند و از جنوب به دریای عمان و اقیانوس هند و از شمال به خراسان متصل است. این منطقه در مسیر تردد تجار و پیشهوران و بازرگانان بینالمللی قرار گرفته که بازرگانان هندی جهت امرار معاش و تجارت از این مسیر به سوی سرزمین ایران، عراق، شام، حجاز و اروپا میگذشتند.
ویژگیهای قومی مردم بلوچ در بلوچستان
ایران کشوری است بزرگ، با تمدن و فرهنگ غنی و دیرینهای کهن، که اقوام مختلف با فرهنگها و باورهای مخصوص بخود در آن زندگی میکنند. بلوچها یکی از اقوام اصیل و شناخته شده ایرانی هستند که به زبان بلوچی تکلم میکنند و بیشترین جمعیت آنان در سه کشور ایران، پاکستان و افغانستان بسر میبرند. بنابراین، بلوچها نیز از اقوام اصیل، با سابقه و شاخص ایرانی و دارای نوعی فرهنگ و باورهای خاص و متفاوتاند. لازم است ابتدا کلیاتی از ویژگیهای خاص قوم بلوچ برشمرده شود و سپس چند ویژگی شاخص که این قوم را از دیگر اقوام متمایز میسازد بیان گردد.
بلوچها انسانهایی آزاده، مهمان نواز، راستگو، ناموسپرست، دلیر و شجاع، سختکوش و جنگجو هستند. مردم بلوچ به تاثیر از شرایط خاص محیط خویش، استوار، بردبار و با حداقل امکانات زندگی میکنند و شاید تحمل آنها در برابر مشکلات و سختیها، در هیچ یک از طوایف ایران وجود نداشته باشد. آنان در دوستی ثابت قدم و وفادارند و در دشمنی سرسخت و انتقامجو.
مردم بلوچستان سخت پایبند به اعتقادات مذهبی و دینی خویشاند. نماز را بموقع و با جماعت به جا میآورند و در سختترین شرایط روزه میگیرند و شکستن روزه را گناهی بزرگ میشمارند. حتی در مسافرت و نیز در طول سفر تا حد امکان نماز بصورت کامل (نمازهای فرضیه شکسته و نمازهای مستحبی کامل) خوانده میشود. اعیاد آنان منحصر به اعیاد مذهبی است و در میان اعیاد مذهبی بیشتر از همه برای عید فطر و قربان اهمیت قائل هستند و با توجه به معتقدات مذهبی خود تشریفات ویژهای برای این دو عید مقرر میدارند. اما چند ویژگی شاخص که قوم بلوچ را متمایز میسازد عبارتند از:
میارجلی (پناهنده پذیری):
میار و باهوت به معنای پناهنده شدن به کسی و میارجلی به معنی پناهندهپذیری است. اگر شخصی گناهکار یا مظلومی به علت ترس از جان، محل سکونت خود را ترک گوید و به سردار یا طایفه قویتر پناه برد و از او طلب پناهندگی و حمایت کند، او نیز با سنجیدن جوانب، پناهنده را قبول مینماید. ابتدا پناه دهنده سعی می کند با وساطت مشکل پناهنده خود را با طرف مقابلش حل و فصل نماید. چنانچه این روش موثر نیفتاد، پناهدهنده تا پای جان از پناهنده خود در مقابل دشمنانش دفاع خواهد کرد.
قول:
چنانچه بلوچ به کسی قول بدهد، نباید هیچگاه به قول خود بی تعهد باشد و از این رو به قول خود وفادار است و این وفاداری و تعهد آنقدر زیاد است که به صورت ضربالمثل در آمده است: « سرون بروت بله قولن (کولون) مروت» یعنی حاضرم که سرم از طنم جدا شود ولی بدقولی نکنم.
مهماندوستی:
مهماننوازی مردم بلوچستان ریشه در فرهنگ اسلامی آنها دارد و از این نظر شهره خاص و عام هستند. مهماندوستی مردم بلوچ خصلتی پسندیده است که در بین همه اقشار غنی و فقیر بلوچ وجود دارد. مهماننوازی و پذیرایی از مهمان با صمیمیت و احساس خاصی همراه است.
حشر و مدد:
حشر و مدد به معنی همیاری و تعاون گروهی افراد در کارهاست. تنها زیستن برای فرد بلوچ مفهومی ندارد و تنهایی به منزله نابودی است. از این رو در سیر زندگی و مقابلهای نابرابر با طبیعت خشن آموخته است که همواره در کنار قوم و همکیشان خود زندگی کند تا از هرگونه گزند و آسیبی در امان باشد. حشر و مدد بیشتر در اموری مانند، ساختن مدرسه، خانه، برنج کاری، دروی محصول و ساخت و لایروبی قنوات، سد آبی و دفاع دیده میشود.
عروسی بلوچ
بجار (کمک در امر ازدواج): یکی از پسندیده ترین و مفیدترین سنتهای قوم بلوچ که در میان شرقی ترین اقوام و ملل کمتر میتوان نظیر آن را یافت موضوع «بجار» است. بجار یعنی کمک و همراهی مادی با جوان و داماد که میخواهد ازدواج کند و تشکیل خانواده دهد. هر چند بجار شامل حال غنی و فقیر، هر دو، می شود، ولی مسلم است که عقلا و دانشمندان بلوچ برای کمک و همراهی با جوان کم بضاعت رسم بجار را عمومیت داده اند تا موجب خجالت جوان محتاج نشود. مبلغ بجار بستگی به میزان توانایی و همت فرد دارد و بیشتر از جانب خویشاوندان است. میتواند نقدی و غیر نقدی (مثل فرش، قالی، بز و گوسفند و ...) باشد.
چنده (کمک به امور دینی):
مردم مسلمان بلوچ در کنار شرکت در مراسم بجار(کمک برای ازدواج) و حشر و مدد (تعاون در امور اجتماعی) برای ساخت و بنای مساجد، حوزه های علمیه و مخارج طلاب، حقوق مدرسین و دیگر امور دینی با پرداخت وجوه نقدی و غیر نقدی مشارکت میکنند.
بیر (انتقام):
اگر به شخصی یا طایفه ای صدمه یا خساراتی وارد شود و یا کسی کشته شود و شخص خاطی از عمل خود اظهار ندامت نکند و عذر خواهی ننماید، باید منتظر انتقام طرف مقابل باشد، و طرف مقابل هر زمان که شرایط و موقعیت برایش فراهم شد انتقام خود را میگیرد. در شعر یکی از شاعران بلوچ، کینه بلوچ چنین وصف شده است «سینگ آگان چاتانی بنء ریزانت کینگ چه مردانی دلء کنزنت.» یعنی هرگاه سنگهای بزرگ ته چاه فرسوده و تجزیه شود، آنگاه ممکن است کینه از دل مرد جابجا شود.
قسم جنطلاق (زنطلاق:(
بلوچها برای اعلام تعهد، وفای به عهد، پیمان، اعلام برائت از اتهامات وارده و همچنین برای عملی نمودن سخنان و حتمی ساختن انتقام خود از شخصی یا طایفهای، قسم زن طلاق یاد میکنند. این شیوه سوگند خوردن بدان سبب است که آنان در ناموسپرستی تعصبی خاص دارند.
دیوان:
دیوان در جامعه بلوچی به معنای مجلس و همایش است. بزرگان و ریش سفیدان قوم یا اقوام در یک محل معین گرد هم می آیند و به رتق و فتق کارهای مهم مردمی میپردازند که به این تجمع، دیوان میگویند. دیوان برای حل اختلاف دو شخص یا دو طایفه، مشخص کردن میزان مال و مهریه عروس و ... تشکیل میشود.
پتر:
پتر را میتوان به معنی پذیرش قصور و اشتباه تلقی کرد، بدینصورت که اگر بین دو شخص یا دو قوم اختلاف شخصی، خانوادگی و فامیلی بوجود آمده باشد، یا در اثر درگیری و برخورد کسی زخمی یا کشته شود، جهت جلوگیری از گسترش دامنه اختلاف و انتقامگیری، بزرگان طایفه به همراه شخص خطاکار برای اظهار ندامت و پشیمانی و پذیرفتن اشتباه خود و ارزش و احترام دادن به مظلوم زیاندیده به خانه او میروند و ضمن قبولی تقصیر از او معذرت خواهی میکنند و حاضر به جبران خسارت میشوند.
پوشاک:
از شاخصهای ظاهری مرد و زن بلوچ که وی را از اقوام دیگر متمایز میسازد پوشش اوست. پوشاک بلوچ بخاطر موقعیت جغرافیایی و گرمای زیاد منطقه و کار و تلاش مردم و دلایل دیگر شکل خاصی بخود گرفته است. سوزندوزی زن بلوچ بر لباس خود در دهها طرح و نقشه، جزو صنایع دستی مهم کشور بشمار میرود و شهرت جهانی پیدا کرده است.
بلوچستان در دورانهای مختلف
بلوچستان در عصر باستان جزو سرزمین کیان بود. در زمان سلطنت کیخسرو، قسمتی از سپاهیان پادشاه را بلوچها تشکیل میدادند. این سربازان، سپاهیان دلیر و جنگاور بودند که در میدان نبرد هیچگاه پشت به دشمن نکردند.
اسکندر که با لشکر قدرتمند و شکستناپذیرش به هر سرزمینی که قدم میگذاشت، هیچ قشونی در مقابل او یارای ستیز و مقاومت نداشت، پس از لشکرکشی به هندوستان آهنگ بلوچستان کرد و در بلوچستان به حدی درمانده شد که مورخ مخصوصش مینویسد « هرگز اسکندر را آنگونه غمگین و اندوهگین ندیده بودند.»
لشکر اسکندر در مقابل دلاوران بلوچ تن به شکست داد، اما خود او جان سالم به در برد و به شکرانه سلامت خویش هفت شبانه روز جشن گرفت.
در زمان سامانیان نیز بلوچها دارای سرزمینی مستقل بودند. اردشیر در زمان سلطنت خویش بسیار کوشید تا بلوچها را به زنجیر غلامی خویش بکشد، اما این پروانگان شمع آزادی، مردانه در مقابل او برخاستند و نگذاشتند ذلت غلامی و فرمانبری بر دوششان گذاشته شود. سرانجام اردشیر نتوانست از پس این قوم سخت کوش بر آید و بالاجبار شیوه مدارا و نرمی را با بلوچها در پیش گرفت.
هنگامی که خورشید اسلام در مکه طلوع کرد و در مدینه پرتو افکند و سپس بر تمام شبه جزیره عربستان تابیدن گرفت، ایران بعنوان یک ابر قدرت زیر فرمان ساسانیان بود. ساسانیان دارای قدرتی بسیار و لشکری منظم بودند. دین و آئین مردم ایران زردشت و کتاب آنان اوستا بود. ایرانیان دارای افکار زردشتی بودند و قبول دین جدید برایشان دشوار بود. در زمان خلافت خلیفه دوم، قسمت اعظم ایران فتح شد. خلیفه سوم در ادامه فتوحات ایران، ایالت مکران را زیر نظر داشت و به همین دلیل به والی عراق دستور داد که فردی جامعه شناس و خبره را به مکران بفرستد تا در مورد موقعیت جغرافیایی مکران، مردم آن، وسعت آن، قدرت بلوچها و وضعیت استراتژیکی آن بطور کامل تحقیق کند، و آن شخص کسی جز حکیم بن جبله عبدی نبود.
حکیم پس از عزیمت به مکران (بلوچستان) به خلیفه سوم چنین گزارش داد: «آبش اندک، میوهاش خرمای خرک خورده شده... دزدش قوی و بی باک. اگر سپاه اندک بدانجا برود تباه گردد و اگر سپاه بسیار باشد گرسنه شود.» این در حالی بود که مسلمانان در جبهههای مقتدری در حال نبرد بودند. لذا از لشکرکشی به مکران در آن زمان خودداری کردند تا بعد از خلاصی از جبهههای دیگر عازم مکران و سند شوند و آنها را فتح کنند. بلوچها به بیگانه ستیزی مشهور بودند و به راحتی تسلیم بیگانگان نمیشدند، ولی در نهایت در مقابل سپاه اسلام شکست را پذیرا شدند و به اسلام گرویدند.
بلوچستان در قرن اخیر
حاکمیت قاجارها در قرن سیزدهم هجری (نوزده میلادی) همزمان است با تشدید رقابتهای سیاسی و اقتصادی کشورهای اروپایی غربی در قلمروهای دور دست. بلوچستان یکی از ایالتهایی بود که پس از سلطه انگلستان بر هند، بخصوص از نیمه دوم قرن سیزدهم هجری که کمپانی هند شرقی انگلیس منحل اعلام گردید و سرزمین هند بطور مستقیم تحت سلطه امپراتوری انگلستان در آمد، با این سرزمین همسایه شد. نتایج حاکمیت قاجارها در بلوچستان، هیچگونه تحول و تحرک مثبتی برای مردم این سرزمین به همراه نیاورد. قاجارها به بلوچستان به چشم سرزمین انضمامی مینگریستند که تنها میتوانست هر ساله منافعی را به خزانه حکومتی برساند.
وضعیت اجتماعی بلوچستان بر زمینه های قبیله ایی روستایی استوار بود و تحت سلطه حکام قاجار، آنان نه تنها به خود مختاری های قومی خویش می اندیشیدند، بلکه بر اثر ضعف حکومتی و فشارهای ناشی از اقتدار موقتی، به طور طبیعی به شورش و عصیان مبادرت میورزیدند.
علیرغم تلاشهای حکومت قاجار برای سلطه کامل بر بلوچستان، قدرت روسای محلی بلوچ و نیز روسای طوایف از بین نرفت و بدین گونه در آغاز قرن بیستم، حاکمان و سرداران قدرتمندی در بخشهای مختلف بلوچستان وجود داشتند.
حسن ارفع مینویسد «هنگامیکه رضاخان به قدرت رسید، چندین طایفه بلوچ از کنترل دولت مرکزی خارج بودند.» دوست محمد خان بزرگترین هماورد رضاشاه در بلوچستان و بزرگ طایفه بارانزهی، بخشهایی مهم از بلوچستان جنوبی (مکران) را تحت کنترل داشت و طوایف قدرتمند یاراحمدزهی، گمشادزهی، و اسماعیلزهی، منطقه سرحد در شمال بلوچستان را در اختیار داشتند. در زمان روی کار آمدن محمدرضا شاه برخی جریانات سیاسی در بلوچستان ایران ظهور کرد که بیشتر تحت نفوذ حوزه سیاسی بلوچهای پاکستان بود. اکنون این جریانها بطور اجمال بررسی میشود.
تحرکات سیاسی
در دوره قبل از انقلاب اسلامی، اسدالله علم که مدتها سمت استانداری بلوچستان و سیستان را بعهده داشت توانست با نزدیک شدن به خوانین و سرداران، روابط دولت را با آنها مستحکم کند. وی در مقام وزیر دربار نیز تلاشهای بسیار در نزدیک ساختن خوانین به دربار انجام داد. اما از سوی دیگر تحرکات سیاسی نیز که اساسا تحت نفوذ حوزه سیاسی بلوچها در پاکستان بود، به منصه ظهور رسید.
تشکیل گروهی بنام «جبهه آزادیبخش بلوچستان» در سال 1342 به دست جمعهخان حاصل این تحرکات بود. این جبهه که بعدها مورد حمایت کشورهای عربی قرار گرفت حملات مسلحانهای را تدارک دید و توانست تا اوایل دهه 1350 به فعالیت خود ادامه دهد، اما توفیق چندانی به دست نیاورد.
گروه دیگری بنام «حزب دمکرات بلوچستان» در دهه 1340 در بغداد تشکیل شد که شاخه بلوچی جبهه ملی خلق ایران - ائتلافی از اعضاء حزب توده بود. این گروه خواستار یک دولت دمکراتیک ملی در بلوچستان بود. استفاده از زبان بلوچی در امور آموزشی، از دیگر خواستههای این گروه به شمار میرفت. این گروه نیز با انعقاد قرارداد الجزایر در سال 1354 میان شاه و صدام مبنی بر عدم حمایت دو کشور از گروههای مخالف از بین رفت.
این تلاشها نه مورد حمایت جدی خوانین قرار میگرفت و نه سران مذهبی آنها را تایید میکردند. از سوی دیگر، تحصیلکردگان بلوچ که تهداد آنها تا اواخر دوران محمدرضاشاه به حدود یکصد نفر میرسید، اغلب دارای اندیشههای ناسیونالیستی بلوچ بودند و عمدتا حزب رستاخیز و دفتر فرح هدایت آنها را در دست داشت.
در مجموع، تلاشهای سیاسی در منطقه عمدتا ماهیتی غیرمذهبی داشت و بیشتر خواستههای قومی را دنبال میکرد. از سوی دیگر، رژیم با درک چنین موقعیتی توانست سه مولفه تاثیر گزار را در این گونه تلاشها شناسایی و بر روی آنها اعمال کنترل کند که عبارت بودند از: 1- خوانین یا سرداران 2- ترانزیت مواد مخدر 3- روشنفکران که عموما اندیشههای ناسونالیستی داشتند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیتهای سیاسی و مذهبی بسرعت در بلوچستان آغاز شد و قوم بلوچ را در آستانه تحولات جدیدی قرار داد. از یک طرف دولت موقت تا حدودی بلوچها را در امور سیاسی منطقه فعال نمود و به یک باره میزان مشارکت آنها را در اداره امور منطقه افزایش داد، و از سوی دیگر، ماهیت خان ستیزی انقلاب، با به خطر انداختن قدرت و اقتدار خوانین موجب فراری شدن آنها از منطقه به بلوچستان پاکستان شد.
این تغییرات به سرعت باعث شد که روحانیون سنی مذهب منطقه کم کم خود را به رهبران نهضتی مذهبی مبدل سازند و خواسته هایی از قبیل حقوق مساوی و برابر در حاکمیت را مطرح نمایند. در بخش تحصیلات عالی، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تعداد تحصیلکرده های دانشگاهی بسیار قابل توجه است. تعداد زنان تحصیلکرده در حدود یک دهه قبل از پیروزی انقلاب شاید به دو یا سه نفر بیشتر نمیرسید، ولی امروزه هزاران نفر تحصیلکرده دانشگاهی اعم از زن و مرد بلوچ هستند که بسیاری از آنها در بخشهای اداری، اقتصادی، اجتماعی، و مذهبی حضور دارند.
مذهب
این که مذهب قوم بلوچ از ابتدا اهل سنت و حنفی بوده است، چندان روشن نیست. با این حال حکومت محلی بارکزهیها (1299 تا 1307 ق)را در بلوچستان باید نقطه آغازی برای رونق مذهب اهل سنت در این منطقه دانست. دوست محمد خان بارکزهی، در دوران حکومت خود تعدادی ملا و مولوی را که عموما افغان و حنفی مسلک بودند، برای امر قضاوت که تحت عنوان شریعت از آن یاد میشود وارد دستگاه حکومتی خود کرد. این اقدام موجب شد قشر روحانی نیز به مرور در نظام طایفهگری قوم بلوچ از منزلت خاصی بر خوردار شود.امروزه در بلوچستان نیز ما شاهد هستیم که بیشتر کشمکشها و نا راضیهای افراد و حتی طوایف که در جامعه بلوچ رخ میدهد، به دست روسای طوایف و بزرگان مذهبی قوم حل و فصل میشود. در مواردی که اختلاف شدیدتر و حقوقی باشد، طرفین دعوا مسئله خود را از طریق شریعت حل و فصل میکنند و به جز در مواردی که در مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران و اهداف نظام باشد و از دست روحانیون سنی خارج شود، بالاجبار به محاکم رسمی و دولتی کشیده میشود.
جماعت تبلیغ و جایگاه آن در بین اهلسنت بلوچستان
دعوت و تبلیغ به روش صحیح به مثابه ستون فقرات در پیکر اسلام است. اساس گسترش و پیشرفت اسلام در گرو همین امر است و نیاز به این کار در این زمان، بیشتر از هر زمان دیگر احساس میشود. مسلمان اسمی را مسلمان حقیقی بار آوردن به مراتب مهمتر از مسلمان کردن غیر مسلمانان است.
واقعیت این است که با توجه به اوضاع فعلی مسلمانان، بسیار ضروری است که این ندای قرآنی «یا ایها الذین آمنوا» در هر آبادی و منطقه بلند شود و برای تجدید اسلام در میان مسلمانان از هیچ کوشش و مجاهدهای دریغ نگردد.
مولانا محمد الیاس (ره) این دعوت و تبلیغ را که هدفش تکمیل ایمان و ترویج اصول دین است، به نهضت ایمان موسوم کرده بود و به منظور بقای دین و مذهب هر نوع فداکاری را برای آن لازم تصور میکرد. بر همین اساس، مردم مسلمان بلوچستان که بیشتر سنی مذهب هستند، خود را مقید به تبلیغ و نشر دین اسلام به تمام مناطق دنیا میدانند و به مراکزی که بدین منظور فعالیت میکنند مدد و کمک میرسانند و حتی در مراکز تبلیغ خارج از کشور نیز حضور پیدا میکنند. در منطقه بلوچستان نیز ما شاهد وجود مراکز تبلیغ جماعت در شهرهای بلوچستان هستیم که روزانه چندین گروه در این شهرها برای نشر و ترویج اسلام و اصلاح مردم فعالیت میکنند که از جمله این مراکز فعال میتوان مراکز جماعت تبلیغ سراوان را نام برد.
سنت و آثار مدرنیسم در بافت اجتماعی بلوچستان
در بافت سنتی بلوچستان ازدواج درون گروهی، فامیلی و خانوادگی بشدت رواج دارد. در مراسم ازدواج آداب و سنن ویژه و جالب توجهی مانند موسیقیهای سنتی، سکهاندازی و... وجود دارد. نظام معیشتی کوچنده و روابط برخاسته از اقتصاد نیز به وضوح قابل مشاهده است.
زبان بلوچی با گویشهای مختلف محلی نیز یکی دیگر از جلوه های حفظ آداب و سنن است. در عین حال، فرهنگ بلوچ بشدت تحت تاثیر فرهنگ ملی ایران قرار گرفته، بنحوی که امروزه بیشتر بلوچهای باسواد قادر به خواندن خط بلوچی اصیل خود نیستند و در گویشها و صحبتهای روزانه عمدتا کلمات فارسی بکار میبرند. همین وضعیت در بلوچستان پاکستان مشاهده میشود، اما زبان بلوچی در بلوچستان پاکستان به میزان قابل توجهی با کلمات انگلیسی آمیخته شده است. مردم بلوچستان امروز به رغم حفظ بسیاری از سنتهای خود که یادگار اجداد آنهاست، تحت تاثیر مظاهر مدرنیسم نیز قرار گرفتهاند.
یکی از مسائلی که قوم بلوچ امروز توجه بیشتری نسبت به سابق به آن نشان میدهد، افزایش ازدواجهای برون گروهی و تغییر نقش مرد و زن در خانواده است. در گذشته نه چندان دور، تشکیل خانواده در میان این قوم در قالب هسته خانواده صورت میگرفت که امروز این سنت در میان آنها کمرنگتر شده است. کودکان بلوچ امروز آداب و زندگی خود را در کنار حفظ برخی سنتها در مدرسه و سپس در دانشگاه و محل کار میآموزند. این نکته را باید پذیرفت که فرهنگ و معیشت سنتی بلوچستان در حال خارج شدن از سلطه طبیعت است و علاوه بر تمایل شدید به جانشینی ترکیب فضای معماری خانههای جدید و روند تخریب منازل قدیمی، آنها را از بسیاری دغدغه های سنتی رهانیده است.
زنان بلوچ با تحصیلات دانشگاهی در مشاغل مختلف فعالیت دارند و از ارکان مهم تصمیمگیری در زندگی خانوادگی بعنوان شریک زندگی با همسران خود هستند.
توضیحات راجع به لباس بلوچی :
در فرهنگ مردم بلوچ، پوشش زنان بلوچ از ارزش بالایی برخوردار است. لباس مورد علاقه زنان سیستان و بلوچستان، لباسی است که سوزندوزی داشته باشد. نگاهی به تاریخچه سیستان و بلوچستان نشان میدهد لباس زنان بلوچ، برگرفته از طرحهای اصیل ایرانی است. طرحهایی که درهم میآمیختند و حس شاعرانهای به این زنان زحمتکش میدادند.
زنان بلوچ گرانترین لباسهای ایران را میپوشند. ابریشم سبز، قرمز، نارنجی و مشکی در سوزن وقتی با دست درهم میآمیزد، لباس دلخواهشان، آن هم با طرحهای اصیل ایرانی را میسازد. بهشدت پایبند لباسهایی هستند که مادربزرگهایشان زمانی میپوشیدند و قبل از آنها مادربزرگ مادربزرگهایشان.
سوزندوزی به نام مردم بلوچستان است، همه جهان سوزندوزی را به نام زنان این خطه میشناسند. شاید نتوان سند دقیقی از تاریخچه هنر سوزندوزی ارائه کرد اما در خصوص قدمت و معرفی هنر سوزن دوزی زنان بلوچ میتوان به این بسنده کرد که در آثار مشکوفه روی سفالهای مربوط به هزاره پنجم و ششم قبل از میلاد اشکالی هندسی مشابه نقوش دست زنان بلوچ دیده میشود و همچنین به اعتقاد برخی پژوهشگران و بر اساس شواهد موجود نقوش سوزندوزی بلوچ قرابت و نزدیکی خاصی با نقوش سنگ نگارههای پیش از تاریخ دارد که همین قدمت سوزندوزی باعث شده بر جذابیت و اعتبار این هنر رازآلود افزون شود.
پوشاک و لباس بلوچی نیز میتواند برای بررسی قدمت تاریخی این قوم و مطالعات فرهنگی و تبارشناسی مورد توجه قرار گیرد. لباس بلوچی، لباسی است که در یک منطقه بزرگ جغرافیایی از قدیم مورد استفاده مردم بوده است. شباهت لباس برخی دیگر از اقوام ایرانی با لباس بلوچ به دلیل ریشههای مشترک مردمی، قومی، تبارشناسی، فرهنگی و تاریخی مردم ایران است.
شاید از دید یک فرد غیربلوچ یا افرادی که آشنایی با این لباس ندارند، همه این لباسها یک شکل و یکسان دیده شوند و تفاوتی با هم نداشته باشند. اما در واقعیت اینگونه نیست و فرم و ساختار لباس و شلوار نشاندهنده خیلی از چیزها است. به عنوان نمونه نوع پوشش و نوع دوخت اهالی شهرهای مختلف بلوچستان به گونهای است که با دیدن لباس و شلوار، میتوان پی برد که آن فرد متعلق به کدام شهر، منطقه یا طایفه بلوچ است.
در حال حاضر لباس بلوچی یکی از هنرهایی است که زنده مانده است. دلیل آن هم خود مردم بلوچ هستند.