آن روزها من به سلیقه کسی که دوستم داشت و دوستش داشتم
سر تا پایِ زندگیم را آبی کرده بودم ،
آبیِ آبی .. آبی به رنگ دریـا ..
و ناگهان یک روز او را دست در دست کسی دیدم که
سر تا پایش زرد بود .. زرد ، مثل نـور
من شنا نمی دانستم .
دلم فرصت نداد تا شنا یاد بگیرم .
و غرق شدم
در دریایِ آبی بیکران رویاها و کابوسها
حسین پناهی
سر تا پایِ زندگیم را آبی کرده بودم ،
آبیِ آبی .. آبی به رنگ دریـا ..
و ناگهان یک روز او را دست در دست کسی دیدم که
سر تا پایش زرد بود .. زرد ، مثل نـور
من شنا نمی دانستم .
دلم فرصت نداد تا شنا یاد بگیرم .
و غرق شدم
در دریایِ آبی بیکران رویاها و کابوسها
حسین پناهی
ساحل بینظیر درک ، سیستان و بلوچستان
آبان ۹۷