روزی از همین روزهای بارانی شال و کلاه می‌کنم، کاغذ و دفتر برمی‌دارم، کوله‌ام را به دوش می‌کشم، در خانه را می‌بندم و با قدم‌هایی بلند می‌روم. گاهی برای اینکه خودت را گم نکنی، باید بروی؛ باید بروی که انسان‌ها بفهمند جاودانگی وجود ندارد و همه روزی رفتنی هستند؛ باید بروی و نباشی تا بودنت ارزش و اهمیت پیدا کند؛ باید بروی تا گرفتار چرخه‌ی تکرار نشوی چرا که آدم‌ها از تکرر متنفر هستند، آدم‌ها تنوع‌طلب هستند و چیزهای کهنه را دور می‌ریزند، گاهی باید بروی تا کهنه نشوی. 
روزی از همین روزهای بارانی، بوی نمِ باران را نفس می‌کشم، ابرها آسمان را می‌گیرند، قطرات ردپاهایم را می‌شویند و زمان فراموشم می‌کند و افقِ دور من را می‌بلعد. گاهی برای به‌خاطر ماندن، باید فراموش شد؛ گاهی برای ماندن، باید رفت؛ گاهی باید رفت، بی‌توجه به مبدا، بی‌توجه به مسیر، بی‌توجه به مقصد.

 

#امیررضا_لطفی_پناه

 


موسیقی بی کلام از کانال بانوک لیلی 🍀❄️ وبلاگ ایما
ویدیو بعلت کاهش حجم بی کیفیت شده .