این که می گن پاییز یهوی می آد 👍🏻 عین حقیقت هست 😁 حداقل برای بنده که هست، از دمای هوای چهل و پنج درجه در روز پنجشنبه به دمای هوای سی و سه درجه در روز شنبه رسیدیم 😎 کلا هوای اینجا همش ما رو سورپرایز می کنه، امان نمی ده ما یک کم به تغییرات عادت کنیم. سرما خوردگی 👌 چند مدت 😐 امان از آدم میبره
نه راه، و این دختر زیبا و بازیگوش هنوز یکسالش هم تمام نشده بود.
ده ماهش بود این فرشته . بچه های شهر اما فقط هاله ای از بچه اند.
حتی در ده سالگی. نه می دانند خاک بازی چیست. نه از حیوانات جز در قفس باغ وحش و سگ های فانتزی در آپارتمان خبری دارند و نه دستشان سنگ و طبیعت را لمس کرده .
آسیه اما با صدای گوسفند و خروس و چکاوک بیدار می شد، نان داغ تنور مادر سَق میزد بی دندان، و شیر گرم بُز می نوشید و سر آخر با برّه و بزغاله با پای برهنه بر روی سنگ و خاک بازی می کرد. هرچند حریف این بزغاله نشد.
شبها اما همراه با برّه و جیرجیرک ، با لالایی مادر بر روی گهواره ای بافته شده از برگِ داز عمیق می خوابید. بچه های شهر هاله ای از بچه ی انسانند. حال بچه ها در طبیعت خوش حالیست. و اما طبیعت را نمی توان به خانه آورد. چون دیگر طبیعت نیست. قفس است. سگ را، خروس و مرغ را، جوجه را، گل و گلدان را. طبیعت فقط در طبیعت زنده است. باقی هاله و قفس است. بلوچستان