یک پنجره برای دیدن
یک پنجره برای شنیدن
یک پنجره که مثل حلقهٔ چاهی
در انتهای خود به قلب زمین می‌رسد
و باز می‌شود بسوی و سعت این مهربانی مکرر آبی رنگ،
یک پنجره که دست‌های کوچک تنهایی را
از بخشش شبانهٔ عطر ستاره‌های کریم
سرشار می‌کند،
و می‌شود از آنجا
خورشید را به غربت گل‌های شمعدانی مهمان کرد؛
یک پنجره برای من کافیست...
(فروغ_فرخزاد)