گذشت و تغییر رنگ موهایت را ندیدیم. گذشت و سوختگىِ چهره ى ماهت را ندیدیم. گذشت و پوسیدن و ریختن دندانهایت را ندیدیم. گذشت و لرزش دستان پرتوان و هنرمندت را ندیدیم. گذشت و ذره ذره آب شدنت در سختى هایى که هرگز از آن باخبر نشدیم را ندیدیم. مادر, ما غرق در مهر و ایثار تو بودیم. ما جز عشق از تو هیچ ندیدیم. هنوز گلهاى آفتاب گردان در برابر خنده ات تعظیم مى کنند.

[ جواد قارایی ]